نگاهم کن که من رو به سقوطم …

نگاهم کن که من رو به سقوطم
نه این من نیست منی که روبروتم
بذار همه ببینن آسمونم بی فروغه
بذار مردم بدونن که ستاره شون دروغه
یه کاری کن یه کاری کن نگو سهم من این بوده
نذار از هم بپاشم من از این تکرار بیهوده
یه کاری کن یه کاری کن که می ترسم از این آوا
یه کاری کن اگه دستات هنوزم ناجیه، ای یار
این منم پر شکسته خستهء خسته
از خودم بیزار و از هم واشکسته
ببین اسیر بن بسته جنونم
نمی تونم نمی تونم که من اینجا بمونم
نمی تونم نمی تونم که من اینجا بمونم
نمی تونم نمی تونم که من اینجا بمونم
نمی تونم

ای تو پروانه …

 

ای تو پروانه من همچو شمعم که از رفتن تو بسوزم
رفته ای بی من ای بی وفا تو چه آورده ای به روزم♬

♬بی خبر رفته ای و خبر از دل بی قرارم نداری
آتشم میزند این تب عاشقی این غم بی قراری♬

♬بی قرارم نگارم تیره شد روزگارم
ابری ام همچو باران کجایی تو ای جان که طاقت ندارم♬
♬بی قرارم نگارم، بازآ ، تیره شد روزگارم
ابری ام همچو باران کجایی تو ای جان که طاقت ندارم♬

در قفس مانده ام، بی نفس مانده ام، ای امان از جدایی♬
♬همچو لالایی و خواب شیرین تورا خواهم ای دوست کجایی

همچو ماهی که در برکه ی قلب من عکس رویت نباشد
رفته ای تا دگر شوق دیدار من آرزویت نباشد آرزویت نباشد♬

♬بی قرارم نگارم تیره شد روزگارم
♬ابری ام همچو باران کجایی تو ای جان که طاقت ندارم
بی قرارم نگارم، بازآ ، تیره شد روزگارم♬
♬ابری ام همچو باران کجایی تو ای جان که طاقت ندارم

انفرادی …

.

گر با دگران سحر کنی وای بر من
از کوی دگر گذر کنی وای بر من
چه آشوبی شوم هر دم که دل میبری از هرکس
چه جنجالی به پا کردی تو در این قلب دلواپس
چه جنجالی به پا کردی تو در این قلب دلواپس
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفرادی همه شب من به خیابون میزنم
خسته از حال و هوایی که به این ویرانیست

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفرادی همه شب من به خیابون میزنم
خسته از حال و هوایی که به این ویرانیست

ستاره ی دنباله دار

.

تو آسمون زندگیم ستاره بوده بی شمار
اما شبای بی کسی یکی نمونده موندگار
یکی نمونده از هزار
ستاره های گمشده هر شب من هزار هزار
اما همیشگی تویی ستاره ی دنباله دار
یکی نمونده از هزار
ای آخرین ، تنهاترین آواره ی عاشق
هر شب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق
ای تو آشنای ناشناسم
ای مرهم دست تو لباسم
دیوار شبم شکسته از تو
از ظلمت شب نمی هراسم
انگار که زاده شده با من
عشقی که من از تو می شناسم
ای آخرین ، تنهاترین آواره ی عاشق
هر شب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق
تو بودی و هستی هنوز سهم من از این روزگار
با شب من فقط تویی ستاره ی دنباله دار
با شب من فقط تویی